2024/05/02
۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۳ ارديبهشت

آیدین آغداشلو سرانجام توضیح داد / واکنش آغداشلو به یک اتهام + فیلم

آیدین آغداشلو سرانجام درباره اتهامات اخیر خود مبنی بر شائبه کپی بودن نقاشی 12 میلیارد تومانی خود توضیح داد.

به گزارش هنرنوشت، آیدین آغداشلو هنرمند نقاش که چندی پیش در راستای جنبش «من هم» از سوی چند نفر  به آزار و اذیت جنسی متهم شده است و این اتهام اثبات نشده، برای نخستین نام او را در موضوعی خارج از هنرهای تجسمی بر زبان ها انداخت، مدتی پیش نیز با فروش حیرت انگیز یکی از تابلوهای نقاشی اش با عنوان «خاطرات امید»  به قیمت 12 میلیارد تومان در سیزدهمین حراج تهران رکورد گرانترین نقاشی تاریخ ایران را از آن خود کرد و بار دیگر به سوژه رسانه ها تبدیل شد و بار دیگر در مظان اتهام قرار گرفت و برخی او را به کپی کاری این اثر چندین میلیاردی متهم کردند.

 

در همین زمینه بخوانید:

رکوردشکنی عجیب یک نقاش پرحاشیه در حراج تهران! / رکورد تاریخی حراج شکسته شد

چه کسی تابلوی 12 میلیاردی آغداشلو را در حراج تهران خرید؟


نارضایتی آغداشلو از رکوردزنی در حراج تهران / جزییاتی از فروش تابلو 12 میلیاردی

 

آیدین آغداشلو که هر دو اتهام را رد کرده است، اکنون با  انتشار یک ویدیو در صفحه شخصی خود، درباره اتهام کپی کاری از اثر بوتیچلی نقاش ایتالیایی در خلق اثر 12 میلیاردی اش با عنوان «خاطرات امید» توضیحاتی ارایه کرد و اتهامش را ناشی از جهل و ناآگاهی برخی درباره سبک art about art ذکر کرد.

 

برای مشاهده توضیحات کامل آغداشلو فیلم بالا را مشاهده کنند.

 

تابلو آیدین آغداشلو که در حراج تهران 12 میلیارد تومان فروخته شد

 

 

شباهت تابلو آیدین آغداشلو به اثر بوتیچلی

 

 

آغداشلو  بخش کوتاهی از گفتگوی خود با سایت آرته باکس را که حدود چهار سال پیش انجام داده، در صفحه شخصی خود منتشر کرده است که در این ویدیوی کوتاه درباره  سبک آثارش با عنوان « خاطرات انهدام» توضیحاتی ارایه کرده است.

 

این نقاش ایرانی در این ویدیو درباره سبک هنری خود و اقتباس و الهام گیری از هنر دوره رنسانس اروپا و هنر کلاسیک ایران توضیح داده و می گوید: «زمانی بود که جامعه هنری ایران با مقوله  art about art آشنا نبود این که چطور می شود بر اساس علاقه خود یک اثری هنری را انتخاب کنید، آن را بازسازی کنید، بخشی هایی از آن را بردارید و تصرف کنید و با مداخله خود آن اثر هنری را از آن خود کنید.  اما هنوز هم برخی با بدجنسی در رسانه شان می نویسند نقاشی آغداشلو شبیه نقاشی بوتیچلی است! خوب معلوم است شبیه کار بوتیچلی است، اصلا کار من با این نقاشی بوتیچلی است، دارم با بوتیچلی مکالمه می کنم.

 

 

 


این هنرمند بعد از انتشار این ویدیو، سه صفحه از یک کتاب درسی قدیمی را منتشر کرد و چنین نوشت:  «نقاشی دوران نوجوانی من است با سفارش سازمان کتاب‌های درسی، در ۱۸ سالگی کشیدم. سال ۱۳۳۸. با گواش و در اندازه‌ ۳۰ در ۴۰ سانتیمتر. طراحی مفصلش را با استفاده از اسناد و نمونه‌های دوران ساسانی شکل دادم و سعی کردم تمام جزیٔیات کار مستند و متکی به نمونه‌های تاریخی باشد. و چه کیفی داد این جستجو و بازسازی! این سه نقاشی از شش نقاشی سفارش داده شده بودند و اجرتش به قدری کافی و مناسب بود که توانستم با پولش به لندن سفر کنم و موزه‌ها را ببینم.

 

 

 

 


آیدین آغداشلو در پست دیگری در صفحه شخصی خود درباره نظرات کاربران ایرانی ذیل خبر مربوط به فروش تابلو 92 میلیون دلاری بوتیچلی در حراج ساتبیز نیویورک نوشت:  «چندی پیش خبری را خواندم درباره‌ی یک تابلوی ساندرو بوتیچلی که در حراج سادبیز نیویورک به قیمت ۹۲ میلیون دلار به فروش رفته. بوتیچلی نقاش دوره‌ی رنسانس ایتالیا و یکی از بزرگترین نقاشان تمامی تاریخ هنر است. آثارش در مهم ترین موزه‌های دنیا قرار دارند که شاید مهم‌ترین آنها را بشود در “اوفیتزی” فلورانس سراغ کرد.
 
اما جدای از این خبر، یادداشت‌هایی که برخی از خواننده‌های ایرانی پای آن گذاشته بودند برایم شگفت‌انگیز بود و از جهل رایجی حکایت می‌کرد که کسی هم جلودارش نیست!
 
یک بار نوشتم رسانه‌های مجازی مساوی کننده‌های تعیین کننده زمانه‌ی ما هستند. هر صاحب موبایلی با هر کسی در هر جای جهان مساوی است. این نکته‌ی مهمی است، اما مهم‌تر این که در پشت دستان پرتاپ کننده‌ی چنین نوشته‌هایی، چه معنایی خوابیده؟ و مگر جز این است که از زیر فشار تحقیر، نسلی تحقیرکننده پدید می‌آید که وقت‌هایی پشت نام‌ها و صفحات جعلی پنهان می‌شود تا دق‌دلی خالی کند و در تخریب بنا‌هایی که با رنجِ دستان اهل تکلیف، آجر به آجر بالا آمده مسابقه دهد!
 
اما حیف نیست درنیابند که اعتبار فرهنگ و هنر تا به چه مقدار و میزان و ارتفاعی است؟ و آیا هنوز هم به قول نیکولو ماکیاولی − همشهری و هم عصر بوتیچلی − هدف وسیله را توجیه می کند؟
 
و آیا درست نیست اگر این همه جوان خدنگِ بی‌خبر از حال روزگار، به جای زشت نویسی‌، یاد بگیرند مطالعه کنند و دریابند که فرضاً یک کتاب خطی پانصد ساله‌ی ایرانی، یا نقاشی “تک چهره ی مرد جوان با قابی مدور” بوتیچلی، اوج میراث درخشان حافظه‌ انسان فرهیخته و متمدن است، و بدانند که انسان بی‌حافظه‌ی تاریخی و فرهنگی، محکوم به فناست.
 
از جوانی عاشق این نقاشی بوتیچلی بودم. بعد از انقلاب که عزل شدم و فراغت بیشتری پیدا کردم بازسازی‌اش کردم و به جای قاب مدور دستی را نقاشی کردم مجروح و خون آلود و باندپیچی شده که انگار تیغه‌ی شمشیری را محکم چسبیده بود تا کشته نشود. این نقاشی را در مجموعه‌ی “خاطرات انهدام” و در سبک معمول‌ام − اثر هنری اقتباسی derivative artwork؛ شیوه‌ای رایج در جهان که از ۱۳۵۲شروع کرده بودم کارکردم. نقاشی را تا چند سالی داشتم و بعد فروختم، تا چهار سال پیش که در حراج بونامز لندن دوباره به فروش رفت. اما مجموعه خاطرات انهدام من بازسازی آثار نفیسی بود از نگارگری‌ها، قطعات خطی، ظرف‌های مینایی، تابلو‌های رنسانسی، که مچاله و مضمحلشان می‌کردم؛ به نشانه‌ی گذر زمان و ستمی که ارزش و زیبایی را منهدم می‌کند.
 
دیروز که تصویر نقاشی بوتیچلی را دیدم که خبر از فروش خیره‌کننده‌ ۹۲ میلیون دلاری‌اش می‌داد، کیف کردم. اما وقتی فحش‌ها و توهین‌هایی را که برخی از هموطنانم در کامنت‌های زیرش نوشته بودند خواندم، جا خوردم! گویا “خاطرات انهدام” عملاً صورت گرفته بود و کسانی با نوشته‌های زشتشان، خواسته بودند یک شاهکار هنری مسلم را بی‌قدر و انکار و منهدم کنند، و خود تجسم زنده و معاصر یک انهدام‌گر تاریخی درازمدت شده بودند!
 
معروف است وقتی مجسمه‌ی داود میکل آنژ را برای نصب می‌بردند نگران بود که چه خواهد شد. اما درست که نگاه کرد دید سراپای مجسمه را با ورقه‌های اشعاری در وصف زیبایی آن پوشانده‌اند. و آسوده شد. اما نقاشی بوتیچلی را کامنت‌نویس‌های ما با فحش پوشاندند، و به “خاطرات انهدام” تحقق بخشیدند.»

 

انتهای پیام/

 

دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.